خاطرات دوستان قدیمی

برای شادی همه دختران ترشیده و دم بخت صلوات....

خاطرات دوستان قدیمی

برای شادی همه دختران ترشیده و دم بخت صلوات....

سلامی چو بوی خوش آشانایی...

سلام دوستان .  

من   "غزل  "  هستم و قراره با دوستم  " ساغر"   اینجا از خاطرات خوب و بد دوران گذشته بنویسیم. 

 تازه می خوایم در مورد مشکلات دختران دم بخت هم حرف بزنیم.  و دوستای زیادی پیدا کنیم . چون از بس تو خونه موندیم خسته شدیم...! 

اسمای ما مستعاره.... برای اینکه شناخته نشیم یا به عبارتی لو نریم! 

من و دوستم ...... 5 ساله که با هم دوستیم. دوستیمون از توی خوابگاه دانشجویی تو شهر کاشمردر استان خراسان رضوی  شروع شد و تا الان ادامه داشته و تا 1000 ساله دیگه هم ادامه داره. حتی وقتی دار فانی رو وداع می گیم...

ما تو این مدت چیزای زیادی از همدیگه یاد گرفتیم. چندین بار قهر و آشتی کردیم و خاطرات خوب و بد زیادی با هم داریم. یه چند وقتی بود که دل هر دو مون گرفته بود آخه از هم دوریم و به این فکر افتادیم که تو یه دنیای مجازی بازم به شیطونیامون ادمه بدیم !

و تجدید خاطرات کنیم ....

یادش بخیر اون روزا....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد